محل تبلیغات شما
اگر گفته بود بگذارید ملال مکتوم بماند حرف پر بیراهی نزده بود. اما حرف از تمنای تن، آن هم تنی که همه ی هستی توست، عشق توست، حرف از تمنای تن معشوق را مگر چه قدر می توان مکتوم گذاشت و نگفت ازش؟ از تشنگی برای تو، برای در آغوش کشیدن ات، برای نوشیدن از لبت، چه قدر می توان حرف نزد؟ محبوب من! با این تشنگی چه می توان کرد؟ دست کم گهگاهی بیا درباره اش حرف بزنیم. بیا گاهی به تشفی، به تسکین، به تسلی، از عطشی بگوییم که در ما دیوانه وار شعله می کشد.

طور دیگر باید بگویم یا اصلا هیچ نگویم

More than being wrong in a story

از هر چه بگذریم ...

حرف ,توان ,بیا ,تشنگی ,قدر ,تمنای ,می توان ,قدر می ,از تمنای ,حرف از ,چه قدر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها